پسر کوچکی وارد مغازه ای شد، جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد و بر روی جعبه رفت تا دستش به دکمه‌های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره.

مغازه دار متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش می داد. پسرک پرسید: "خانم، می‌توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن‌های حیاط خانه تان را به من بسپارید"؟

زن پاسخ داد: "کسی هست که این کار را برایم انجام می دهد"!

پسرک گفت: "خانم، من این کار را با نصف قیمتی که او می‌دهد انجام خواهم داد"!

زن در جوابش گفت که از کار این فرد کاملاً راضی است.

پسرک بیشتر اصرار کرد و پیشنهاد داد: خانم، من پیاده رو و جدول جلوی خانه را هم برایتان جارو می‌کنم. در این صورت شما در یکشنبه زیباترین چمن را در کل شهر خواهید داشت.

مجدداً زن پاسخش منفی بود.

پسرک در حالی که لبخندی بر لب داشت، گوشی را گذاشت.

 


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 26 بهمن 1392برچسب: داستان چمن زن کوچک, | 20:4 | نویسنده : رضا خسروی |

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • جدایی راحت